از تولد تا شش، ماهگی2
نمیدونم چرا نتونستم بقیه رو تو پست قبلی بنویسم..
خب کجا بودیم
آهان دو ماهگی
دیگه کم کم بزرگ تر شدی و از اون ریزی در اومدی.. واکسن هم شب اول چند ساعت تب داشتی و صبحش دیگه خوب بودی.. زمستان برامون سخت می گذشت .. چون بیشتر خونه بودیم.. نگرانت بودم سرما بخوری.. که خدا رو شکر زمستون تموم شد و شما هم مشکلی برات پیش نیامد.. از اوایل 4ماه گاهی تمرین میکردی غلت بزنی که بالاخره 4، ماه و 15روزن بود که غلت زدی.. و تو ماه 5هم صدا دار میخندی.. مامان گلم خیلی خلاصه برات ثبت کردم.. خیلی خستم و چشم ام دارن از بی خوابی درد میکنن.. آن شاله ماه های بعد زندگی قشنگت رو با جزییا ت بیشتری برات می نویسم.. شب دختر کم بخیر 😍😴
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی