آیداآیدا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات آیدا گلی

از تولد تا شش، ماهگی2

1398/2/26 22:47
نویسنده : مامان. ف
107 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم چرا نتونستم بقیه رو تو پست قبلی بنویسم.. 

خب کجا بودیم

آهان دو ماهگی 

دیگه کم کم بزرگ تر شدی و از اون ریزی در اومدی.. واکسن  هم شب اول چند ساعت تب داشتی و صبحش دیگه خوب بودی.. زمستان  برامون سخت می گذشت .. چون بیشتر خونه بودیم.. نگرانت بودم سرما بخوری.. که خدا رو شکر زمستون تموم شد و شما هم مشکلی برات پیش نیامد.. از اوایل 4ماه گاهی تمرین میکردی غلت  بزنی که بالاخره 4، ماه و 15روزن بود که غلت زدی.. و تو ماه 5هم صدا دار میخندی..  مامان گلم خیلی خلاصه برات ثبت کردم.. خیلی خستم و چشم ام دارن از بی خوابی درد میکنن.. آن شاله ماه های بعد زندگی قشنگت رو با جزییا ت بیشتری برات می نویسم.. شب دختر کم بخیر 😍😴

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
26 اردیبهشت 98 22:57
❤❤❤
مامان. ف
پاسخ
😘